رمان خون اشام برمیخیزد (مقدمه)

وبلاگ طرفداران خون اشام برمیخیزد

 مبارزه دوباره از سر گرفته شد .و دومرد غولپیکر دوباره با هم رو در رو شدند . من نگاهم را از روی مرد غریبه ای که به من زل زده بود بر گرفتم .و با همه حواسم روی کار مشت زن ها متمرکز شدم این دور 32 مبارزه بود .خیلی وقت بود که چنین مسابقه جذابی ندیده بودم .وقتی دو رقیب شجاع که حالا چندان تعادلی رو پایشان نداشتند اما مصمم بودند که همچنان مقاومت کنند با خستگی به یکدیگر ضربه می زدند من برایشان هورا می کشیدم و شلوغ می کردم دست های خالی هر دو حریف پر از بریدگی خون الود شده بود و هر بار که یکی از ان ها ضربه اش را بر دیگری فرود میاورد از زخم هایش خون بیرون میزد .دیدن قطره های خون مرا وسوسه می کرد اما به خودم هشدار دادم که جلو نپرم و خودم را تا می تونم کنترل کنم .تماشاچی هایی که دور تا دور میدان دو مشت رن استانده بودند برای تشویق یا تحقیر ان ها نعره میکشیدند .در چشم های همه ان ها نگاهی سوزان و حریصانه بود .وقتی یکی ازدو مشت زن ضربه اش را فرود اورد پدر هورا کشید و گفت:گفتم او برنده میشود !

با لحنی که تحقیر در ان به وضوح دیده میشد به پدر گفتم :نه...تو اون یکی رو گفتی

رویش را از من برگرفت و با لحن سردی گفت :همه اونا شبیه یکدیگرند و بدون ان که به من نگاهی بیاندازد رفت...


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:,ساعت 15:39 توسط vampire girl|


آخرين مطالب
» فصل اول
» هتل ترانسیلوانیا
» سایه تاریکی
» خون اشام ایرانی....دیروز...امروز ....فردا
» شناخت خون اشام ها بر اساس ماه تولد
» ماه نو قسمت پنجم
» رمان خون اشام برمیخیزد قسمت دوم
» رمان خون اشام برمیخیزد قسمت اول
» قسمت چهارم ماه نو
» قسمت سوم ماه نو
» فصل دو ماه نو
» ماه نو قسمت اول
» رمان خون اشام برمیخیزد (مقدمه)
» افتتاحیه


Design By : Pichak